گرگان زوزه کشان به دنبال چه هستند
حاکمان در پی تاب قفل دکان که هستند
شبنم غرق به خون در دل دیوار بلند
باد هوهو کشان بشکند آن سرو کمند
منتظر دستش به یک قلم نوک چسبیده
وای منتظران این باشد وعده ننگ را دیده
در خفا آن زاهد می می پرس
هرچه دوست دارد کند در عین هوس
اسمش جدا شده است از بدی
او میکند کاری را مرد بد نیامدی
ای زاهد رندان که می در خفا میخوری
بشنو از من پند اندرز حکایتی
گرچه میدانم که استادت در علم بدن
میکند آن زهر را حلال در پی یکدانه سخن
آن که قرآن منظورش بدارد از هر طرف
تو و دوستت میکنید آن را مگس
اگر دین بود به معشوقه گرایی
چرا عابد دهد آن را به ساءل
اگر پیغمرم زنی در زنی بگرفت
چون نبود در آن زمان جوانی ساءل
اگر این را کنی جنگ پیداست
تو کن هوس را قربانی این میدان
اگر داعش بود وحشی و قاتل
زیرا نبود همتی برای رفع نیاز ساءل
تو خود بهتر دانی از من همچون شقایق
اگر ایرانت را میخواهی بکن فکری دقایق
از بدبختی بدبختی دمیدست
از کوی فلان زاهد خون دمیدست
اگر چنین باشد روزگارت
بود عین خرابی در کارت
برو ای زاهد مسکین
اگر خود را فقط یابی
در این زمین خاکی
دگر با چه رویی از خدا خواهی